عروسک های انگشتی
(بی قیقی بیشی )
دیروزبا مامانجونو باباجون رفتیم بازار به مامان جونکه گفته بودی به زبون خودت (مامان جیجی )(بی قیقی )بیشی.
با مامان جون همه جارو هرچقدر گشتیم اصلاپیشی کوچلو موچلو یکه می خواستیم برات پیدا نکردیم
ولی برات خیلی دوست داشتم عروسک انگشتی بخریم تو یه مغازهای پیدا کردیم و خریدیمش
خیلیم ازشون خوشت اومد
که یکیم برات از اونجا کارت های اموزشیم خریدم که کلیه میوه ها باکلمه ی انگلیسیش داره ما که میبینیم خیلی کتاب خوندن و دوست داری اصلانم پارشون نمیکنی همه چی رو میفهمی عزیز خاله ما کتابو سرو ته دستت میدیم خودت درستش میکنی و بدشم بازش میکنی مثلا که میخونیش قربونت برم با اون کتاب خوندنات
اینا کتابای دایی مهدی که اصلا نمیزاریش جلوش باز کنه هر وقت میاره که درساشو بخونه از دستش میگیری عکس نی نی یارو که میبینینشونش میدی و میگی به به یعنی همون نی نی
اینم یه بوس ناز برا دوستای ناز